۱۵
مرداد ۹۵
قبلا می توانستم دختری بیفکر و بیخیال و آسوده باشم، چون چیز ارزشمندی نداشتم که از دست بدهم!
ولی حالا تا آخر عمر یک نگرانی بزرگ خواهم داشت و هر وقت که تو از من دور باشی به همهی اتومبیلهایی فکر میکنم که ممکن است تو را زیر بگیرند
یا همهی تختههای اعلامیهای که ممکن است روی سرت بیفتد
و یا همهی میکروبهای وحشتناکی که ممکن است بخوری ...
آرامش خیالم تا ابد از بین رفته است!
ومن یتوکل علی الله فهو حسبه :))
۹۵/۰۵/۱۵