حالا حالاها بدون نام

حالا حالاها بدون نام

مینویسم
بدون ترس از قضاوت ها...
چون میخوام خودم باشم

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

۱۱
تیر ۹۵

چند وقتیه از خودم میترسم!

از نوشته هام!

نقاشی هام!

حرفهام!

از اتفاقاتی که داره می افته! 

حتی از مادر خانومی و آقای پدر هم میترسم!

از گفتن ترسهام هم میترسم!



۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۵ ، ۰۳:۱۱
rangi rangi
۰۳
تیر ۹۵
چشــم جـــــادویی و موهای رها از روســـــری

روی لب ها رنگ سرخ و شـکل مـوهــــا پـرپـری

مثل شمشیری که با یک ضـربه آدم می کشــد

قاتلـــی، آدمکشی ، اما به طــــــرز دیگـــــــری

تو بــدون شــک چنــان خوبی که در یک ثــانـیه

آبروی جمــع بت هــــای جهــــــان را می بــری

یـا بـه قـــول شـــــــاعران روزگــــــاران کـهــــن

پـرده ی ایمــــان اهـــــل ادعــــــــا را مـی دری

با توجــه به نگــاه نافـــــذ و ابـــــروی خـــــــاص

از تمـــــام دختـــــــران آنچـنـــــــــانی بــرتــــری

دختـر ســالی اگر شــایســته ســــالاری کننـد

نمــــره ات بـالاتــرین حـــــد کــلاس دلبــــــــری

لایق نـام خدایـــــانـی تـو، زیــــرا گفـــتـــه انــد:

«قدر زر زرگـــــر شناسد، قــــدر گوهر گوهری»

تو بجـای من قضاوت کن که آیا ممــکن اسـت

رد شـوم از روبه رویـت بی خیال و سـرسـری؟

جواد مزنگی


پ.ن: حتی یک شهید متولد3تیر ماه نداریم:| البته من پیدا نکردم اگه شما یافتید یه ندایی بدین یه رنگی رو از ناامیدی دربیارین اگه2تیر هم بود قبوله:)✋

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۵ ، ۱۷:۰۱
rangi rangi