حالا حالاها بدون نام

حالا حالاها بدون نام

مینویسم
بدون ترس از قضاوت ها...
چون میخوام خودم باشم

۱۱
تیر ۹۵

چند وقتیه از خودم میترسم!

از نوشته هام!

نقاشی هام!

حرفهام!

از اتفاقاتی که داره می افته! 

حتی از مادر خانومی و آقای پدر هم میترسم!

از گفتن ترسهام هم میترسم!



موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۱۱
rangi rangi

نظرات  (۹)

۱۱ تیر ۹۵ ، ۱۱:۴۴ فرانک باباپور
:) انشاالله که به خیر بگذره...
پاسخ:
الله یحب المتوکلین :)
ههععی ...
پاسخ:
خخخخ فریده میبینمت خندم میگیره:دی 
اون قران که گفتم قیمتشو به ریال نوشته بودم خواهر جان خخخ40تومنه:دی
تقصیر اقای پدره که من و عادت دادن همه جا به ریال بنویسم:|

۱۲ تیر ۹۵ ، ۱۰:۲۸ آقای آستانه
ما عم از شما @@
پاسخ:
خخخخخ:)
انصافا حق میدم بهتون این روزا مثهTNTام خطرناک:)خخخ 
۱۲ تیر ۹۵ ، ۱۱:۳۹ بهمن بهمنی
:) نترسین 
پاسخ:
چشم-_-
خنده دارم من؟؟ :دی !
جدا؟40 تومن؟؟ انشالله زعفرون بیاد دستم میخرمش :دی
پاسخ:
اره اخه من کلا قسمت اول کامنتتو ندیدم :دی 
ان شالله یه دونه خوشملشو بخری:)
میگذره گلم
پاسخ:
ای جانم:) تو کجا اینجا کجا خانوم:) 
ذوق زدم دیدمت:)))
۰۴ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۳۰ © زهـــ:)ــرا خســـروی
:( خیلی ترس داره اینکه " بترسی "!!
پاسخ:
:)
۱۵ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۳۶ الهام حبشی
توکل بر خدا
پاسخ:
الله یحب المتوکلین :)
۲۶ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۰۶ محمد آذرکار
بسیار زیبا بود، آفرین.

قابل دونستید به حقیر هم سری بزنید: یاد امام زمان 
پاسخ:
ممنونم:)
حتما

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">