علی یه پسر سی و چند ساله اس...
علی عاشق حضرت ابوالفضلِ
علی هروقت عکس حرم میبینه بغض میکنه و سلام میده
هروقت کسی کاری داره اول علی روصدامیزنه چون علی منت گذاشتن وبلد نیست
علی هیچ وقت دروغ نمیگه، غیبت نمیکنه،قضاوت نمیکنه،منت نمیذاره
علی با خوشحالیای کوچیک هم خیلی ذوق میکنه و باناراحتیای کوچیک هم خیلی غمگین میشه
با علی میتونی تا ته دنیا بری وقتی دستشو میگیری تا اخرش باهات میاد غر نمیرنه خسته نمیشه هی از مقصد نمیپرسه
علی مستجاب الدعوه است:)
علی تنها همدم و کمکیه مادر پیرشِ
اما علی بغیر اینهمه تفاوت که با ادمای معمولی داره یک تفاوت دیگه هم داره که باعث شده
همه به خودشون اجازه بدن اذیتش کنن که بی دلیل وسایلاشو خوشحالیایی که قطره قطره جمع کرده رو خراب کنن
که باعث شده به خودشون اجازه بدن روش دست بلند کنن
که دست انداختنش بشه سرگرمی دورهمی هاشون
که بشه نقل مجلسشون که به خاطرش به خیلیا زخم زبون بزنن
علی باتمام مهربونیاش ولی کسی حاضر نمیشه باهاش قدم بزنه
کسی حاضر نمیشه خوشحالیشو باهاش تقسیم کنه
کسی حاضر نمیشه یه وقت کوچیک بین تمام کارای روزانه و هفتگی یا حتی ماهانش براش بذاره
علی یک فرق کوچیک داره علی دلش پاک، علی مال خوده خداست
علی سندرم داره...
درسته علی از محاسبات و درس و شغل چیزی متوجه نمیشه اما محبت و خوب میفهمه...
علی معلم نیست اما مهربونی رو بهتر از هرکس دیگه ای بهت یاد میده
ممکنه علی خیلی چیزا از سیاست و اقتصاد رو نفهمه اما معنی مسخره شدن، ترد شدن، ترحم رو بهتر از هرکسی میفهمه
ولی با تمام این اوصاف
علی هم یک رنگی رنگیِ یک رنگی تمام عیار:)
پ.ن:عکس از خوده علی دارم ولی داخل دوربین بوده بعدا اگر خواستید عکس خودشو میذارم:)