حالا حالاها بدون نام

حالا حالاها بدون نام

مینویسم
بدون ترس از قضاوت ها...
چون میخوام خودم باشم

۰۳
بهمن ۹۴


+ خسته شدم مرتضی، دلم گرفته...

+ اینهمه چراغ توی این شهر بزرگ، اما هیچ کدوم  چشممو روشن نمیکنه...

+اینهمه چشم توی این شهر بزرگ، اما هیچکدوم  دلم و اروم نمیکنه...

+ دلتنگ رفتنم...

+ دلتنگ آسمونم! این شهر آسمون نداره...


_ آسمون همه جا هست حتی اگه ته چاه باشه یا توی زندون هارون الرشید...

_فقط کافیه چشماتو بازکنی و آسمون بالای سرتو ببینی...

_برای دیدن آسمون چشماتو روی خودت ببند...

_چشماتو ببند...


پ.ن: برای بار هزارم دیشب دیدمش ولی بازم مثه همیشه سه تا سطل اشک ریختم...


موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۰۳
rangi rangi

نظرات  (۲)

۰۳ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۴۰ مجتبی آستانه
نمی دونم درست فکر کردم یا نه! این همون فیلم سینمایی خداحافظ رفیق است که سه تا اپیزود داره؟؟
اگه اونه که واقعا به نظرم بهترین فیلم دفاع مقدس هست. اون قسمتی که شهید با زنش تو خیابون حرف می زنه و اون قسمتی که دختربچهه یخ می زنه از پرحس ترین صحنه هایی که تاحالا دیدم و نتونستم اشک بریزم.
اگرم اشتباه برداشت کردم از فیلم ببخشید!!
پاسخ:
نه دقیقا همونه:)) این صحنه هاییکه گفتین + اون قسمتی که همین شهید که عکسشو گذاشتم به دوستاش التماس میکنه همراشون بره دقیقا همون قسمتاییکه من هق هق میزدم دیگه خخخخ بااینکه فیلمش مال خیلی سال پیش ولی هنوزم که میبینمش یه چیز جدید یادمیگیرم این دفعه هم اینی که نوشتم توجهم و جلب  کرد:)))
۰۴ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۰۰ یک دختر شیعه
عه منم دیروز دیدمش برای بار هزارم قشنگ یادمه اولین بار که دیدمش6سالم بود
خیلیی قشنگه وغمناک مخصوصا اولیش:(((
پاسخ:
اره اولین بار منم خعلی کوچولو بودم دیدمش ولی دقیق یادم نیس چن ساله بودم اما هنوزم مثه دفعه اول تازگی داره:)) خعلی دوسش دارم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">