۱۲
فروردين ۹۷
چند روزه داره سعی میکنه رنگی رو برگردونه.. .
میگه اوضاع زندگی بدون رنگی داغونه ، میگه بدون رنگی انگیزه برای زندگی نداره ، میگه انصاف نیست که با رنگی شروع بشه ولی یهو وسط قصه رنگی غیب بشه. ..
ولی فک کنم رنگی و هیولا رفتن یه جای دور مثلا از این وضع خسته شدن و به این سال و ماه ها هم بر نمیگردن
شایدم یه جایی توی اعماق دلم زندونی شدن و منتظرن شاهزاده قصه، اخرش پیداشون کنه و ازاد بشن. ..
صادقانه بگم، نمیدونم دوست دارم برگردن یا نه...