حالا حالاها بدون نام

حالا حالاها بدون نام

مینویسم
بدون ترس از قضاوت ها...
چون میخوام خودم باشم

۰۶
اسفند ۹۴

فردا یه روز مافوق رنگیه:)) یه روز خیلی خیلی رنگی چون قراره یه اتفاق عالی بیافته:)

فردا تولد کسی که دنیای رنگیه:)

فردا تولد کسی که وقتی میخنده رنگی هیچی از خوشبختی کم نداره:)

فردا تولد کسی که وقتی ناراحت رنگی از دنیا و ادماش و همه چی سیره:)

فردا تولد کسی که رنگی دنیا رو بدون اون حتی برای یک ثانیه هم نمیخواد:)

فردا تولد کسی که رنگی، رنگی بودنش و بهش مدیونه:)

فردا تولد کسی که رنگی احساس مسولیت و وفای به عهد و ازش یادگرفته:)

فردا تولد کسی که رنگی احترام و مهربونی رو ازش یادگرفته:)

فک کنم تا الان دیگه همه میدونن حرف زدن برای رنگی مثه جون کنده!!!

اما هرزچندگاهی به خاطر خودمم که شده نیاز دارم به اعتراف کردن به بعضی چیزا! خب الانم به همین مناسبت اعتراف میکنم:

تاحالا گفته بودم چقد دوست دارم؟!

تاحالا گفته بودم تحمل یک ثانیه اخمتو ندارم؟!

تاحالا گفته بودم وقتی چند روز نمیتونم ببینمت اینقدر بد اخلاق میشم که هیچ شباهتی به رنگی ندارم؟!

تاحالا گفته بودم عاشق مهربونیاتم؟! مهربونیایی که فقط خاص و مخصوص خود خودته و هیچ کس جز من معنیشو نمیفهمه؟!

تاحالا گفتم صدای آوازت اونم صب ساعت6صب بهترین صداییکه میشه باهاش از خواب بیدار شد؟! البته که اینو نگفتم! ولی الان که چند وقته ازش محرومم و با صدای نحس ویبره گوشی بیدار میشم میفهمم!

تاحالا گفته بودم همیشه استرس امتحانام برای این بوده که نکنه یه وخ شرمندت بشم و نتونم زحمتایی که برام کشیدی رو جبران کنم؟!نتونم با جیغ و داد برگردم و نمراتم و نشونت بدم؟!

تاحالا گفته بودم همیشه سعیم این بوده سربلندت کنم و همیشه بهم افتخار کنی؟!

تاحالا گفته بودم چشم پاکی و حیا رو فقط ازتو یاد گرفتم؟!

تاحالا گفتم اصلا تحمل اینو ندارم کسی از گل نازکتر بهت بگه و میخوام دنیا رو بهم بریزم؟!

تاحالا گفتم تحمل ندارم خار به پات بره حتی وقتایی که دستت خراش بر میداره این پتانسیل و دارم که سه تا سطل گریه کنم؟!

تاحالا گفته بودم اون شب که قرار بود برم سبزوار چشمات خیس بود دلم می خواس زمین دهن باز کنه و برم توش ولی چشمات و قرمز نبینم؟!

میدونم! میدونم هیچ کدومو نگفتم! هیچ وقت نگفتم فقط حسشون کردم! فقط بهشون افتخار کردم! 

میدونم قدرتو ندونستم که الان ازت دورم!

ولی همه ی اینا رو گفتم که بگم:

باباجونم:) همه ی زندگیم تولدت مبارک😍😘



موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۰۶
rangi rangi

نظرات  (۷)

میخونن وبتو؟ :)
تولدشون مبارک انشاالله حالا حالاها سایه شون هوووم نه نورشون بالا سرت باشه :)
پاسخ:
اوایل اره ولی الان فک نکنم اگه بخونن احتمالا اب بشم خخخ
سلامت باشی دوس جونم:)) ان شالله خدا خانواده تو روهم برلت حفظ کنه:)
۰۶ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۵۴ بسیجی گمنام
سلام

تولدشون مبارک ان شا الله
پاسخ:
علیکم سلام:)
ممنونم سلامت باشید:))
چه جالب ! علایق منم رنگیه ... 
میتونین ببینی توم . البته بخاطر رنگی بودنش خیلی مسخره شدم .
پاسخ:
چه عالی:)
رنگی ها متفاوتن :) مردم عادت دارن اعتقادات و رفتارای متفاوت و مسخره میکنن مهم اینه که شما به راهتون ایمان داشته باشید:) بعد یه مدت به عنوان یک رنگی معرفی میشید و حتی طاقت یک روز دوریتونم ندارن:)
۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۵۳ یک دختر شیعه
تولد باباجونت مبارکا
^_^
پاسخ:
میییییییسییییی دوس جونم:)))
۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۰۲ بهمن بهمنی
:) تولدتون مبارک 
پاسخ:
خخخخ تولد من نیست جناب تولد اقای پدره:دی
۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۲۶ مجتبی آستانه
چون خیلی متن احساسی ای بود؛ من تا خط سی ام فکر می کردم قراره تولد مادرتونو تبریک بگین ولی توی خط سی و یکم جا خوردم!
ما کلا نه که باباهامون خشنن بخوایم متن تبریک بدیم در دو سه کلام خلاصه میشه! مثلا:
بابا! کرتیم به مولا!
پدر! نوکرم!
بابا! خاک پاتم!
ان شاالله که تولد 135 سالگیشون رو به همراه خانواده جشن بگیرید:)
تولدشون مبارک
پاسخ:
:))) اقای پدر برخلاف چهرشون که خیلی خشن نشون میدن خیلی احساسی و مهربونن یعنی مورد داشتیم از دوستای خودم که مثه چی از اقای پدر می ترسیده خخخ قیافشون غلط اندازه ولی کلا متفاوتن:))
ممنونم ان شالله خدا پدر شما رو هم حفظ کنه:))
یعنی قشنگ معلومه مهندس بهمن نخونده! خخخ. شوخی میکنم. بنده خدا فقط آخرش خسته شده.
ان شاءالله که عمر دراز داشته باشن!
پاسخ:
:))
سلامت باشید ممنونم:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">