حالا حالاها بدون نام

حالا حالاها بدون نام

مینویسم
بدون ترس از قضاوت ها...
چون میخوام خودم باشم

۲۰
بهمن ۹۴

همین اول اگه ناراحتتون کرد ببخشید :)


موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۲۰
rangi rangi

نظرات  (۶)

۲۰ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۳۸ مجتبی آستانه
:((((((((((
حستون خیلی تاثیر گذاشت بود خیلی...
پاسخ:
معذرت میخوام وسطش یهویی حالم بد شد نمیدونم چی شد دقیقا اگه ناراحتتون کرد ببخشید:(
به قول مهران مدیری:بابا مث پشت میمونه واسه آدم.
درد بی پدری رو کسی که تجربه نکرده باشه نمیتونه درک کنه.
:)
پاسخ:
فاجعه اس:(خدا برای کسی نیاره:(
یک مرغ گرفتار در این گلشن ویران
تنها به قفس ماند هزاران همه رفتند
پاسخ:
:(((
عزیزم...:((
پاسخ:
:)
اول : سلام
دوم :در زندگی دنبال کسانی حرکت کنید که هر چه به جنبه های خصوصی تر زندگی ایشان نزدیک شوید تجلی ایمان را بیشتر می بینید
سوم:
اتل متل یه بابا... :( یاده دکلمه های ابوالفضل سپهر افتادم 
شرمنده ایم
چهارم:التماس دعای فرج
پنجم: عاقبتون بخیر و ختم به شهادت

پاسخ:
علیکم سلام:)
فعلا دارم نزدیک میشم بهشون! هنوز تا دنباله روی این بزرگواران راه طولانی ای در پیش دارم:))همینکه بتونم یکم بیشتر بشناسمشون کافیه:)
دقیقا شعر از ابالفضل سپهر هستش:)
اللهم عجل لولیک الفرج :)
تشکر لطف دارید:)
فاطمه...فاطمه...فاطمه ...
پاسخ:
O___o جانم؟!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">